عشق بزرگترين نعمت خداست

متن مرتبط با «خوش» در سایت عشق بزرگترين نعمت خداست نوشته شده است

خوش رنگ نوشتن

  • چقدر دلم نوشتن می خواست گاهی وسط روز با خودم می گفتم امشب حتما یک متن می نویسم اما نشد و نشد و نشد تاااااااااااااا امشب. حس معشوقه ای و دارم که بعد از ماه ها به آغوش دلدار برگشته. به قول عمان سامانی: من از مفصل این نکته مجملی گفتم/ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجملداشتم توی ذهنم دنبال یه سری سوژه برا نوشتن می گشتم که یادم اومد اصلا خودم و معرفی نکردممن لاله هستم. پیش ترها هم می نوشتم. رنگ نوشته های گذشته ام خوب نبود پارشون کردم. دلم می خواد این بار خوش رنگ بنویسم. خوش رنگ از نظر من یعنی کلمات با دستشون برن گوشه لبت و بکش به سمت بالا طوری که لبات از هم باز بشه و دندونات معلوم بشه در فرهنگستان ادب فارسی به چنین حالی می گن لبخند زدن و یا کلمات برن تو دلت خاک ها رو کنار بزنند زیر اون خاک های دلت یه دونه لوبیا سحر آمیز بکارند به قول ادبا امید توی دلت جونه بزنه و یا کلمات برن چراغ قوه روشن کنن تو چشمات به قول شعرا چشمات برق بزنند، خلاصه سرت و درد نیارم یه چنین نوشتن خوش رنگی دلم می خواد. اما حالا به چه سبکی می نویسم؟ سبک خاصی که ندارم اما اونقدر شرلوک هلمز و هرکول پوارو دیدم به گمونم شبیه بازی اونها می نویسم. یعنی چی؟ یعنی برای شرح آنچه که در ذهنم می گذره علاقه و البته تعریف از خود نباشه تخصص عجیبی در ربط مسایل بی ربط به هم دارم... خوب فکر می کنم برای شروع تا همین جا بسه. آخه ماشینی که بعد ماه ها روشن شده رو که نمی شه انداخت تو جاده باهاش رفت مسافرت...  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها