اسم این نوشته رو چی بزارم ؟؟؟

ساخت وبلاگ

ایستاده بر گور

سه ضرب می زند!

"خیلی خیلی خیلی دوستت دارم"

 

پی نوشت: زاویه نگاه من به مسایل کی مثل بقیه بود که این بار وسط این شیوع جهانی بیماری مثل بقیه باشه، فکر می کنم قبلا گفته بودم که خدا از دستش در رفت، من و خلق کرد، این روزها همه دنبال این هستن که جون سالم در ببرن و زنده بمونن، من اما هر روز ده بار از خودم سوال می کنم " چرا می خوای از این بیماری جون سالم به در ببری؟" 

و جواب می شنوم: دلم می خواد ساعت 7:30 دقیقه صبح تو سکوت استخر شنا کنم، دلم می خواد با همین پایی که درد می کنه هنوز تو هوای دم غروب زمین تنیس توپ بزنم، دلم می خواد اسب سواری یاد بگیرم، دلم می خواد کلی کتاب جدید بخرم و بخونم، دلم می خواد هر جا کافه سیار دیدم یه قهوه ترک سفارش بدم، دلم می خواد بعدازظهرها کتابم و بردارم و برم جنگل، دلم می خواد ساعت کارم و خیلی کم کنم، دلم می خواد هر فصل برم سفر، دلم می خواد برای حفاظت از زمین یه برنامه برا خودم داشته باشم مثلا شاید هفته یک روز پیاده برم سر کار و بیام یا ماهی چند تا درخت بکارم و یا ماهی یک روز برم آشغال های یه منطقه رو جمع کنم.

همه اینها رو گفتم اما خوب که فکر می کنم به جواب هام هیچ کدومشون دلیل من برا زنده موندن نیست، واقعیت اینه من چون به خودم بدهکارم باید زنده بمونم... 

چی بدهکارم؟ یه انتخاب درست...هر کس از خلا چیزی در زندگیش رنج می بره، من هیچ وقت نتونستم انتخابی داشته باشم که نتیجه اش مورد عشق و محبت قرار گرفتن باشه، من هیچ وقت به اون مقدار که عشق دادم عشق دریافت نکردم. من به خودم یه انتخاب درست بدهکارم...

جا داره اینجا از دوست بزرگواری که دم رفتن با تاکید سه باره اش گفت خیلی خیلی دوستم داره و گفت من معنای زندگی بودم براش، بپرسم: سالها بال بال زدم برای شنیدن اینها، به جهت آینده نگری اون و در هزار پستوی حنجرتون مخفی کرده بودید، چی شد که به یک باره تو اخرين روز رابطه از حنجره مبارک خارجش کردید؟ کلا چهار قطره اشک ریختم اون هم برای اینکه تاب نیاوردم که من آخه چه معنای زندگی بودم که انقدر حسرت به جونم ريختي.

جهان بیماری های اپیدمی زیادی رو پشت سر گذاشته این بار هم می گذاره، نمی گم مثل من از زاویه متفاوت به آینده نگاه کنید و بشینید یک برنامه مدون برا خودتون بنویسید، نه... اما حداقل به خودتون قول بدید اگه این بار جان سالم به در بردید، هیچ کاری و به آینده موکول نکنید، برای سفر رفتن منتظر گرم شدن هوا نمونید، برای لبخند زدن منتظر یه چیز خنده دار نمونید، برای گفتن دوستت دارم منتظر یه دلیل نمونید، برای بوسیدن منتظر یه انگیزه جانبی نمونید، برای شروع کردن منتظر اومدن شنبه نمونید.

شاید اون آینده ای که شما تصور می کنید با اون آینده ای که می آد زمین تا آسمون فرق داشته باشه. کی 6 ماه پیش فکرش و می کرد روزی بیاد که معلوم نباشه تا کی، خونه نشین بشیم.

لطفا برای خوشبخت شدن منتظر آینده نمونید، لطفا قدر هم و بدونید.

عشق بزرگترين نعمت خداست...
ما را در سایت عشق بزرگترين نعمت خداست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lalehhosseini بازدید : 388 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 1:04