خودم را بي نهايت دوست دارم

ساخت وبلاگ

دست هامو تو هم كلاف كردم و گذاشتم زير سرم، پاهام و دراز كردم و روي هم انداختم، چشم هامو و بستم و در حالي كه به خودم فكر مي كردم روي آب به آرومي جا به جا مي شدم، صبح به اين زودي تو يه روز تعطيل زمستوني، واقعا هيچكي به غير من نمي تونه بره استخر، چقدر اين سكوت اول صبح استخر و دوست دارم... چشم هامو بستم و به خودم فكر كردم، امروز روز عشق، چه كسي بيشتر از همه عاشق منه؟ جواب درست فقط اينه" من از همه بيشتر عاشق خودمم، هيچكسي بيشتر از من، من و دوست نداره" 

اين جواب اگر چه در نگاه اول حس يك آدم تنها رو القا مي كنه اما به واقع مفهوم عميقي از خود عشق ورزي و در خودش نهان داره، براي روشن تر شدن موضوع بايد سوالي پرسيده بشه، سوالي تكراري ولي مهم، آيا مي شه بدون اينكه عاشق خودمون باشيم، بدون اينكه خودمون و دوست داشته باشيم، بدون اينكه خودمون و مورد مهر قرار بديم بشه عشق رو به ديگران هديه بديم؟

خوب كه اطرافم و نگاه مي كنم، به دنياي واقعي اين روزها، به رابطه هاي بشر زميني در اين زمان خلا اين مطلب و به وضوح حس مي كنم. اين همه عشق هاي آتشين و يا زندگي هاي مشترك كه بعد از مدتي به رابطه هاي پنهاني و خيانت ختم مي شه، گواه اين مطلب كه ما نمي تونيم در بلند مدت عاشق كسي باشيم چون ما مفهوم دوست داشتن رو هنوز در درونمون پيدا نكرديم.

وقتي كسي در درون با خودش به صلح رسيده باشه و خود درونيش و دوست داشته باشه، بعد از ناملايمتي در رابطه ها به دنبال رفع اون كمبود در جايي ديگه با كس ديگه نمي گرده... من به شدت دلم براي اون مردان و زناني كه هميشه چند تا تو آب نمك خوابونده دارند مي سوزه، اونها به اندازه يك حيوان بي پناه قابل ترحمند، اونها درمانده هايي هستند كه از درون تهي اند...

بايد پيش از دوست داشتن ديگران ياد بگيريم خودمون و دوست داشته باشيم... اگر اين اتفاق بيفته، اون وقت در چنين روزي كه تنهايم، در به در گشتن دنبال يه آدم جديد نمي شيم... بلند مي شيم خودمون و دعوت مي كنيم به يك شناي صبحگاهي در بي نظيرترين استخر، به يك ناهار خوشمزه در جنگلي ترين رستوران و يك هديه زيبا از بهترين چرم فروشي...

لطفا خودتون و دوست داشته باشيد، بچه هاي آينده، اونهايي كه به خواسته ما پا به عرصه وجود گذاشتن، حق مسلمشونه كه دنياي خوبي و ازما تحويل بگيرند... دنيايي كه توش عشق بي انتها و تعهد پايدار موج بزنه...

پي نوشت١: من درست از همون لحظه كه ياد گرفتم خودم و دوست داشته باشم ، رسم دوست داشتن  رو بلد شدم

پي نوشت٢: بدون كوبيده شدن بارها و بارها به زمين در ميدون هاي خونگي، نمي شه يه كشتي گير ماهرِ برنده مدال هاي خوش رنگ مسابقات جهاني شد، از اشتباهات زندگيتون درس بگيريد اما هيچ وقت سرافكنده نباشيد اونها همون كوبيده شدن هايي هستند كه قراره شما رو برنده مسابقات جهاني كنند، آدم هايي كه شما رو به خاطر اون اشتباهات توبيخ مي كنند هنوز اونقدر رشد نكردن كه مفهوم زندگي رو بفهمند و بسيار زمان بايد تا پخته شود خامي و هستيم و مي بينيم كه خدا چطور براي فهموندن مفهوم زندگي بهشون از راههاي متفاوني استفاده مي كنه... شما حق نداريد كسي و به خاطر اشتباهات گذشته توبيخ و وجهش و پيش ديگران خراب كنيد وقتي خودتون در امروز در حال ارتكاب اون اشتباهاتيد، اون انگشت اشاره لعنتي و به جاي گرفتن سمت ديگران بگيرد سمت خودتون كه با اسم حقوق قانوني، يك رابطه دوستي ساده، يه پيام احوال پرسي، يه جمله منم خيلي دوست دارم ساده پيامكي و يا هر چيز ديگه به گند كشيديد مفهوم تعهد رو... اون انگشت اشاره لعنتي و بگيريد سمت خودتون كه اگه خودتون اين كار و نكنيد هستيم و مي بينيم كه چطور روزگار اون انگشت و بر مي گردونه و تو چشم شما فرو مي كنه...

عشق بزرگترين نعمت خداست...
ما را در سایت عشق بزرگترين نعمت خداست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lalehhosseini بازدید : 408 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 1:04